1. ساخت بازيكن:
با ورود يك مربي، به باشگاه جديد، وى بر اساس تز تاكتيكي مورد علاقه خود، نسبت به جذب بازيكنان اقدام مي نمايد. او وظيفه دارد با بررسي تيمهاي رده پايه باشگاه، بازيكنان مستعد را شناسائي و به تيم اضافه كند و اگر بازيكني هنوز از لحاظ جسماني، شرايط حضور در ليگ را ندارد، پرورش دهد. 7 بازيكن جديد، كه مجوز اضافه شدن به تيم را دارند، ديگر دغدغه فكري يك مربي هستند. مربي با شناسايي نقاط ضعف و قوت يك تيم، سعي ميكند اين 7 نفر، بتوانند در راه شكوفائي تيم گام بردارند. اگر اين بازيكنان جديد، نيمكت نشين شوند، مشكلات تيم دو چندان ميشود. حضور در ليگ برتر، به يك مربي، اجازه تمركز در ساختن بازيكن را نمي دهد. اگر چنانچه يك مربي بتواند پديده جديدي را به ليگ معرفي كند، در زمينه ساخت بازيكن موفق عمل كرده است. شكوفائي بازيكن نيمكت نشين نيز، از ديگر توانائي هاي يك مربي است. وقتي يك تيم ليستش كامل ميشود، ابتدا مربي به سراغ رفع ايراد انفرادي بازيكنان مي رود تا درصد اشتباهات آنها را به حداقل برساند.

2. ساخت تيم:
در ابتدا، ورودي و خروجي بازيكنان به تيم، در افزايش روند موفقيت، تاثير گذار خواهد بود. تشكيل ستون فقرات يك تيم، كار مشكلي مي باشد. ستون فقرات يك تيم شامل يك گلر كامل، رهبر خط دفاعي، بازيكني مقتدر و مطمئن، هافبكي جنگنده و طراح و مها جمي ششدانگ براي گل زدن مي باشد. شايد برايتان غير قابل باور باشد، اگر بگوييم، تجربه نشان ميدهد، براي ساختن يك تيم قهرمان، مربي نياز به يك پروسه 5 ساله دارد. ساختن تيمي كه سخت گل بخورد و به راحتي به دروازه حريف نزديك شود تا موجبات آسايش و غرور هوادارنش شود. اما با ديدي منطقي، بايد گفت، يك مربي نياز به ابزار دارد، ابزار همان بازيكنان مي باشند كه اگر دست مربي را نگيرند، توانايي هاي يك مربي، هرگز شكوفا نخواهد گرديد.

3. ساخت نتيجه:
نگران نباشيد، در كشور ما امير قلعه نويي، متخصص نتيجه گرايي مي باشد، او و فراز كمالوند در ليست كوتاه اينگونه مربيان قرار دارند. استرس از عدم كسب نتايج در خور، براي يك مربي، عذاب آور است. در تيمي بمانند تراكتور، كسب نتيجه، از نان شب هم براي مربي اين تيم بايد مهمتر باشد. نتيجه در فوتبال ما حرف اول را مي زند، با نتيجه و كسب جام و مقام، مي توان حرفي براي گفتن داشت. عزت و ذلت، در يك قدمي مربياني مي باشد كه در بند 3 اين مقاله گير بيافتند. حالا اگر در پيدايش نتيجه يك تيم، داوران بصورت سهوي تاثير گذار باشند، گناه يك مربي چه ميتواند باشد؟ پيشروي تا مرز سكته، بخاطر ماندگاري و ايجاد باور براي هوادار، از سوي يك مربي، كار بسيار سختي است كه در ورزش فوتبال، گريزي از آن نيست.

4. ساخت و تغيير در رفتارهاي فرهنگي بازيكن و هوادار:
بي شك برگزاري كنفرانس هاي متعدد، از سوي باشگاه براي مربي، ميتواند كانال مناسبي براي ايجاد ارتباطات فرهنگي از سوي مربي و هوادار باشد، تا هوادار نسبت به علايق و سلايق يك مربي آشنائي پيدا نموده و در مسير خواسته هاي قلبي مربي حركت كند. وقتي از سوي يك مربي، هواداران دعوت به آرامش و عدم هتك حرمت نسبت به همه عوامل مرتبط در فوتبال باشد، زمينه هاي تاثيرگذاري فرهنگي بوجود مي آيند. از سوئي كنترل بازيكنان و تمكين بازيكن نسبت به باشگاه،  نشانه هايي از شخصيت فرهنگي يك مربي مي باشد.

تتمه:
از حضور امير قلعه نويي در تراكتور، زمان زيادي نمي گذرد و بي شك، نمي توان ارزيابي مناسبي از كارنامه او داشت. با پايان يافتن ليگ، پازل هاي زيادي كه اينك، مشغول استراحت مي باشند، در جاي مناسب خود قرار خواهند گرفت. نگارنده نظرات شخصي را در اين مقال نمي گنجاند اما براي هوادار سوالي را طرح ميكند و انتظار دارد كه اين تعامل و همفكري، بتوانند براي سعادتمندي هوادار، بازيكن، مربي و در مجموع خانواده تراكتور، مفيد باشد.
و اينك طرح سوال؟

آيا امير قلعه نويي، در اين چند هفته آغازين ليگ، طبق پيش بيني شما نتيجه گرفته و يا نتايج فراتر از انتظار بوده؟
ضمن اينكه آيا باشگاه توانسته در اجراي وظايف خود موفق عمل كند؟

ايرج طالع

گؤنده ر     بؤلوم لر: خبرلر